۱۱ آبان، ۱۳۸۸

رخصتی ها

یک مورد از تطبیق قانون را خدمت شما عرض کردم و موارد دیگری نیز از قبیل اخذ 15 فیصد مالیات از کردیت یا همان پول پیش پرداخت شرکتهای مخابراتی هستند که نشان دهنده فرهنگ مسئولیت و مکلفیت پذیری دولت و مردم هندوستان را نشان می دهد و خوب است.
ولی یکی از مواردی که چندان خوشایند نیست و مطمئناً از خیلی جهات به نفع روند رشد و توسعه یک کشور نمی باشد، تعطیلات رسمی می باشد که در هندوستان در همین مدت یک ماه اقامت، با چندین روز تعطیلی مواجه شده ایم که نمایان گر زیادبودن آن در این کشور می باشد.
امروز که روز دوشنبه است و قاعدتاً باید ما طبق برنامه قبلی در یک سفر یک هفته ای علمی می رفتیم ولی به خاطری که با رخصتی از قبل پیشبینی نشده مواجه شدیم، یک روز سفر ما به تأخیر افتاد و بناست که فردا عازم شویم و ضمن شنیدن لکچرهای اسادان متبحر و متخصص، به دیدن و تماشای دو سه مرکز تحصیلات عالی و مراکز و بناهای تاریخی مثل تاج محل وغیره نیزبرویم.
نا گفته نماند که تعطیلی امروز به خاطر دیدن قرص کامل ماه یعنی شب چهادره می باشد که در آیین بودائی روز پس از شب چهادره رخصتی رسمی و عمومی می باشد.البته در این رابطه معلومات کافی ندارم ولی فردا در مسیر راه از کسانی که ما را راهنمائی و همراهی می کنند انشاءالله می پرسم و معلومات دقیق تر ارائه خواهم نمود.

۱۰ آبان، ۱۳۸۸

تطبیق قانون

مدت یک ماه از اقامتم در دهلی نو، پایتخت کشور هندوستان، می گذرد و در این مدت بیشتر مصروف رسیدگی به درس ها بودم و از جانب دیگر جائی را هم بلد نبودم که بروم و چکر بزنم مگر این که از طرف انیستیتیوت مارا کدام جائی به گردش علمی و دیدن از اماکن تاریخی پایتخت می بردند.
بهرحال دیروز از منطقه ای محل اقامتم که در 40 کیلومتری شمال دهلی قرار دارد عازم دلی شدم.
برای اولین بار مترو سواری را تجربه کردم و برخی از قسمت های شهر را دیدم و پس از دو سه ساعت داخل یک مارکت و فروشگاه گشتن و نخریدن با دست خالی همراه با سایر دوستان و رفقایم، حوالی ساعت سه و نیم عصر برگشتیم ولی در حین برگشتن من سوار بر بس شدم ودیگران باقی ماند.
سوار بر بس هستم که دو نفر بالا شد و از مردم تکیت می خواست تا اینکه به من رسید و تکیت خواست که من بی خبر از همه جا و بی خبر از تکیت جواب دادم که ندارم
مامورین پس از چانه زدن های من با زبان اشاره به من فهماند که قانون قانون است و من مجبورم 100 روپیه جرمانه بدهم و راه دومی هم وجود ندارد.
من 100 روپیه جریمه شدم ولی با خود گفتم:
1 - قانون باید تطبیق شود ، ای کاش در کشورم نیز چنین باشد
2 - در چنین وضعیتی نه درایور، نه نگران محترم ، نه مردم ، و نه هیچ کس دیگر احساس کدام پریشانی و اضطراب نخواهند داشت زیرا همه می دانند که چه باید بکنند تا جریمه نشوند.
در غیر این صورت، دست نگران به یخن مسافر که لحظه به لحظه صدا کند که "نو بالاشده گی کرایه شان را بتن" و درایور پریشان این است که نگرانش دزدی نکند و یک مقدار پول را در جیب خود نزند و الخ....

۲۳ مهر، ۱۳۸۸

سلام و کلامی به دوستانم

در دومین روز اقامتم در هند ، با برخی از افرادی که در مرکز تحقیقات مشغول تحصیل در دوره های کوتاه مدت ، دیپلوم ، ماستری و... می باشند آشنائی ابتدائی پیدانموده و با تعداد معدودی از پرسونل و استادان این مرکز نیز آشنا شدم.
به تعقیب همین آشنائی، جاهائی از قبیل کتابخانه و اتاق انترنیت را نیز به ما نشان دادند.
خلاصه اینکه کم کم با محیط خود را نزدیک و نزدیک تر می ساختیم.
و در اولین فرصت چند سلام و چند کلامی هم به دوستانم نوشتم که در کجا هستم و چه می کنم از جمله به دوستم آقای عزیزی که فعلاً در ولایت دایکندی وظیفه دارد امیلی به این مضمون نوشتم:
دعا و سلام فراوان به صد شوق تمام از طرف اینجانب ارادتمند شما عبدالرحمن احمدی ترغای خدمت مبارک و با سعادت برادر نهايت عزیز و گرامی ام آقای حجت الاسلام والمسلمین شیخ نعیم عزیزی برسد اميدوارم که در ساعت نیک علیک فرموده و در پناه خداوند منان در صحت و سلامتی کامل به سر ببرید.اگر جويای احوالات اينجانب بوده باشید تا تحرير ورقه هذا دارای صحت و سلامتی کامل بوده و از خداوند رجامندم که شما نيز بدین منوال بوده باشید.بعد معلوم شما بوده باشد که من می خواستم خیلی چرت و پرت بگويم و بنويسم ولی وقت نان شب رسیده اگر نروم ممکن که دیگر همصنفی هایم که از 12 یا 15 یا 15 کشور مختلف هستند همه را بخورند و من شب گشنه بخوابم پس خدا حافظ دو ماه دیگر در هندوستان و شهر دهلی انشاءالله خواهم بود
علما از دعا و ثنا فراموشم ننمایند
با احترام عبدالرحمن احمدی
و دیری نگذشت که این جوان با مهر و محبت جواب سلام و کلام مرا چنین مرقوم داشت:

صلام های گرم و پور هرارت قلبی خیش را این جانب حقیروپقیر و سياه تر از قیر بنده عاسی و ناچیز خودا وندگار بزرگ جل جلاله خذمتی برادر بسیار بسیار عزیز القدری ام جناب آغای حاجی آخوند کوهی بیرونی (ترغای) آغای عبدالرحمان احمدی رسانیده اميد وارم قبول علیک فر ماید.این شاالله وتعاله.بعد چنانچه اگر جویای اهوالات این جانب ها بوده باشید به فضل و مرهمت خداوند بزرگ تا تحریر این ورقه هذا خیریت در گذر است این شا الله امید برادر بزرگواری ام در هر کجا ی که در از چشم حصودان دحفض و پناه خودا بوده باشد .برادر عزیزم آغای احمدی من به شما چند توسیه های کوچکانه وحقیرانه دارم که خودا کند قبول فرمايید.کشور هند وستان یک کشور صد فی صد کفری هست که مردم هاي آن به خداوند بزرگ و امامان معصوم علیهم السلام عقیده ندارند که خوداوند این شاالله جزای آنها را در روز قیامت خاهد داد.آنجا خیلی بی حجابي است همه دوختر ها مثل شیاطین برای فریب آدم ها با سر های لوخت در کوچه وبازار راه می روند امیدوارم خودا وند بزرگ برادر عزیزم را از چشم چرانی به ناموس مردم حفض بفرمایند و هتما خودی شما میدانید که عضاب چشم چرانی در روز قیامت این است که خوداوند چشم ها آن ها را به آتش جهنم مي اندازد.ناگفته نماند که شما در آنجا برای چه کار مهم بوده که در یک کشوری صد فی صد کفري تشریف فرماشده اید.
دوست عزیز احمدی صاحب تشکر از ایمیل شماامید وارم سیر وصیاحت خوش داشته باشید البته اگر در دروازه لاهوری (در نیو دهلی يک پارک است برای آیسکریم خوری خصوصا اگر کدام شب برويد خیلي بالذت است) رفتید یاد از من نموده یک آیسکریم به جای من هم نوش جان کنید. برای چه مدت در آنجا خواهد بودید و پروگرام کاري شما چه است. اگر دیگرکسي از دوستان همرای شما باشد حتما سلام می رسانیدمتظر ایمیل های بعدا شما هستمتشکر نعیم عزیز دایکندی

۲۲ مهر، ۱۳۸۸

دهلی نو، کشور نو و تجربه نو

در تاریخ ششم اکتوبر 2009 که برابر است به 13 میزان 1388 و در حوالی ساعت 6 صبح خودم را به میدان هوائی کابل رساندم ، تا به گفته همسفرانم از پرواز باز نمانم.
میدان هوائی بین المللی کابل نسبت به چهار سال پیش که سفری به هرات باستانی داشتم خیلی فرق کرده بود و از نظم و قابلیت های بیشتری برخوردار شده بود.
بعد از سپری نمودن راه ها و مراحلی که لازم است، ساعت ده و چند دقیقه بود که طیاره Air India میدان هوائی کابل را ترک و رهسپار دهلی ، مرکز حکومت بزرگ هندوستان شد و پس از یک ساعت و 45 دقیقه پرواز وارد دهلی شدیم و دقایقی نگذشته بود که حین خروج از میدان هوائی بین المللی دهلی ، یک مرد هندی با قد نسبتاً کوتاه و چهره سیاه (به سبک هندی) را مشاهده کردیم که کاغذی مقوائی شکل را به دست گرفته و و روی آن نام های من و دو همسفرم نوشته شده است.
همراه با همین مرد که در حقیقت از انیستیتیوت Manpower Research ، جائی که ما بناست مدت دو ماه تحت آموزش باشیم، آمده بود تا ما را به محل برساند.
پس از نزدیک به دو ونیم ساعت موتر سواری و تماشای مناظری از دهلی ساعت حدود چهارو نیم به وقت هندوستان که یک ساعت از وقت کابل پیش است به مرکز علمی و تحقیقی Institute Of Applied Manpower Reseach رسیدیم و در هنگام ورود متوجه شیدم که قبلاً همه چیز از نام ما در در ورودی گرفته تا اتاق ها و سایر همه و همه تنظیم شده است.
بلا فاصله پس از صرف چای و مقداری خوراکی یک حمام و استراحت و شب شد.

۱۵ مرداد، ۱۳۸۸

دو روز کنار هم

روز ها چهار شنبه و پنجشنبه این هفته دوستی بنام نسیم فکرت از کابل تشریف اورده بود و به بهانه ی وبلاگ نویسی همه ژورنالیستان و نویسندگان و قلم دوستان و قلم پروران بامیان را گردهم جمع و چیزهایی را یاد گرفتیم و خندیدیم و علاوه بر نان چاشت یک تفریح چای با کلوچه نیز باهم داشتیم.
گرچند کار های ژورنالیستان آنلاینی از کارکرد قلم می کاهد ولی هرگز اهمیت آن را کم نخواهد کرد. بسیار دوست دارم از آنچه در این دو روز گذشت بنویسم ولی متأسفم که در خاطره نویسی چیزی در چنته ندارم یعنی جیبم خالی و مغزم تهی از این که خاطراتم را بنویسم.
اما در اثنای گفت و گو های دوستانه گفتم خدا را شکر که کاندید نیستیم ور نه امروز در تب وتاب آن توان خندیدن و به سر هم گفتن و کُفتن را نداشتیم.

انتخابات و نگرانی های مردم بامیان

در حالی که تا 29 اسد روز برگزاری دومین دور انتخابات ریاست جمهوری افغانستان فقط 14 روز دیگر باقی است ، مردم بامیان علی رغم وجود امنیت در این ولایت ، نگرانی های خود را نسبت به این روز دارند.
به باور بسیاری از مردم ساکن در بامیان که معتقد اند بامیان امن است ولی تافته جدا بافته از تحولات و حوادثی که در سایر نقاط افغانستان رخ می دهند نیست.
در بامیان رقابت ها نفس گیر انتخاباتی شدت بیشتر گرفته و کاندیدان پیش تاز ریاست جمهوری در این ولایت با راه اندازی کمپاین های پر مصرف و هزینه بردار تب و تاب انتخاباتی را افزایش می دهند.
این در حالی است که 94 نفر کاندیدان احراز پست شورای ولایتی بامیان نیز با استفاده از امکانات دست داشته شان آخرین تلاش و سعی شان را به خرج می دهند تا از رقبای پیشی گرفته و جزء افرادی گردند که به شورای ولایتی بامیان راه پیدا کنند.
نا گفته نماند هستند کاندیدانی که با شعار های خود می خواهند رای را بربایند ولی این شعار تا باور مردم فاصله ها دارند.
منتظر 29 اسد هستیم و هستند.