۲۳ مهر، ۱۳۸۸

سلام و کلامی به دوستانم

در دومین روز اقامتم در هند ، با برخی از افرادی که در مرکز تحقیقات مشغول تحصیل در دوره های کوتاه مدت ، دیپلوم ، ماستری و... می باشند آشنائی ابتدائی پیدانموده و با تعداد معدودی از پرسونل و استادان این مرکز نیز آشنا شدم.
به تعقیب همین آشنائی، جاهائی از قبیل کتابخانه و اتاق انترنیت را نیز به ما نشان دادند.
خلاصه اینکه کم کم با محیط خود را نزدیک و نزدیک تر می ساختیم.
و در اولین فرصت چند سلام و چند کلامی هم به دوستانم نوشتم که در کجا هستم و چه می کنم از جمله به دوستم آقای عزیزی که فعلاً در ولایت دایکندی وظیفه دارد امیلی به این مضمون نوشتم:
دعا و سلام فراوان به صد شوق تمام از طرف اینجانب ارادتمند شما عبدالرحمن احمدی ترغای خدمت مبارک و با سعادت برادر نهايت عزیز و گرامی ام آقای حجت الاسلام والمسلمین شیخ نعیم عزیزی برسد اميدوارم که در ساعت نیک علیک فرموده و در پناه خداوند منان در صحت و سلامتی کامل به سر ببرید.اگر جويای احوالات اينجانب بوده باشید تا تحرير ورقه هذا دارای صحت و سلامتی کامل بوده و از خداوند رجامندم که شما نيز بدین منوال بوده باشید.بعد معلوم شما بوده باشد که من می خواستم خیلی چرت و پرت بگويم و بنويسم ولی وقت نان شب رسیده اگر نروم ممکن که دیگر همصنفی هایم که از 12 یا 15 یا 15 کشور مختلف هستند همه را بخورند و من شب گشنه بخوابم پس خدا حافظ دو ماه دیگر در هندوستان و شهر دهلی انشاءالله خواهم بود
علما از دعا و ثنا فراموشم ننمایند
با احترام عبدالرحمن احمدی
و دیری نگذشت که این جوان با مهر و محبت جواب سلام و کلام مرا چنین مرقوم داشت:

صلام های گرم و پور هرارت قلبی خیش را این جانب حقیروپقیر و سياه تر از قیر بنده عاسی و ناچیز خودا وندگار بزرگ جل جلاله خذمتی برادر بسیار بسیار عزیز القدری ام جناب آغای حاجی آخوند کوهی بیرونی (ترغای) آغای عبدالرحمان احمدی رسانیده اميد وارم قبول علیک فر ماید.این شاالله وتعاله.بعد چنانچه اگر جویای اهوالات این جانب ها بوده باشید به فضل و مرهمت خداوند بزرگ تا تحریر این ورقه هذا خیریت در گذر است این شا الله امید برادر بزرگواری ام در هر کجا ی که در از چشم حصودان دحفض و پناه خودا بوده باشد .برادر عزیزم آغای احمدی من به شما چند توسیه های کوچکانه وحقیرانه دارم که خودا کند قبول فرمايید.کشور هند وستان یک کشور صد فی صد کفری هست که مردم هاي آن به خداوند بزرگ و امامان معصوم علیهم السلام عقیده ندارند که خوداوند این شاالله جزای آنها را در روز قیامت خاهد داد.آنجا خیلی بی حجابي است همه دوختر ها مثل شیاطین برای فریب آدم ها با سر های لوخت در کوچه وبازار راه می روند امیدوارم خودا وند بزرگ برادر عزیزم را از چشم چرانی به ناموس مردم حفض بفرمایند و هتما خودی شما میدانید که عضاب چشم چرانی در روز قیامت این است که خوداوند چشم ها آن ها را به آتش جهنم مي اندازد.ناگفته نماند که شما در آنجا برای چه کار مهم بوده که در یک کشوری صد فی صد کفري تشریف فرماشده اید.
دوست عزیز احمدی صاحب تشکر از ایمیل شماامید وارم سیر وصیاحت خوش داشته باشید البته اگر در دروازه لاهوری (در نیو دهلی يک پارک است برای آیسکریم خوری خصوصا اگر کدام شب برويد خیلي بالذت است) رفتید یاد از من نموده یک آیسکریم به جای من هم نوش جان کنید. برای چه مدت در آنجا خواهد بودید و پروگرام کاري شما چه است. اگر دیگرکسي از دوستان همرای شما باشد حتما سلام می رسانیدمتظر ایمیل های بعدا شما هستمتشکر نعیم عزیز دایکندی

۲۲ مهر، ۱۳۸۸

دهلی نو، کشور نو و تجربه نو

در تاریخ ششم اکتوبر 2009 که برابر است به 13 میزان 1388 و در حوالی ساعت 6 صبح خودم را به میدان هوائی کابل رساندم ، تا به گفته همسفرانم از پرواز باز نمانم.
میدان هوائی بین المللی کابل نسبت به چهار سال پیش که سفری به هرات باستانی داشتم خیلی فرق کرده بود و از نظم و قابلیت های بیشتری برخوردار شده بود.
بعد از سپری نمودن راه ها و مراحلی که لازم است، ساعت ده و چند دقیقه بود که طیاره Air India میدان هوائی کابل را ترک و رهسپار دهلی ، مرکز حکومت بزرگ هندوستان شد و پس از یک ساعت و 45 دقیقه پرواز وارد دهلی شدیم و دقایقی نگذشته بود که حین خروج از میدان هوائی بین المللی دهلی ، یک مرد هندی با قد نسبتاً کوتاه و چهره سیاه (به سبک هندی) را مشاهده کردیم که کاغذی مقوائی شکل را به دست گرفته و و روی آن نام های من و دو همسفرم نوشته شده است.
همراه با همین مرد که در حقیقت از انیستیتیوت Manpower Research ، جائی که ما بناست مدت دو ماه تحت آموزش باشیم، آمده بود تا ما را به محل برساند.
پس از نزدیک به دو ونیم ساعت موتر سواری و تماشای مناظری از دهلی ساعت حدود چهارو نیم به وقت هندوستان که یک ساعت از وقت کابل پیش است به مرکز علمی و تحقیقی Institute Of Applied Manpower Reseach رسیدیم و در هنگام ورود متوجه شیدم که قبلاً همه چیز از نام ما در در ورودی گرفته تا اتاق ها و سایر همه و همه تنظیم شده است.
بلا فاصله پس از صرف چای و مقداری خوراکی یک حمام و استراحت و شب شد.