۲۱ خرداد، ۱۳۹۰

جواد ضحاک؛ کتاب نانوشته شهید مزاری به مزاری پیوست

شهید جواد ضحاک، درحالی به پیر و پیشوای خویش مزاری بزرگ پیوست که خود تبدیل به مزاری دیگر برای مردمش شده بود.
شهید جواد ضحاک از روزی که گلشهر (منطقه ای در مشهد ایران) را ترک و همگام و همراه مزاری شد تا روزی که روی شانه های خروشان و سیل آسای جمعیت عزادار و ماتم گرفته و اشک ریزان بامیان حمل می شد، کتابی است بزرگ و قطور که فرصت بلند و قلم توانا و پژوهشگرانه می طلبد تا ورقی از آن را بنویسد.
ولی کوتاه سخن اینکه شهید جواد ضحاک با داشتن ویژگی های چون امانتداری، شهامت، شجاعت، مردانگی و صداقت و تعهد توانست ضمن همراهی و همگامی بابه مزاری، به فرد مورد اعتماد،رازدار و محرم پیشوای شهید بابه مزاری مبدل شود.
این ویژگیهای جواد و این اعتماد بابه باعث شد که جواد ضحاک در جریان ملاقاتها، موضع گیریها، دوستی ها و دشمنی ها و رفاقت ها و رقابت هایی قرار گیرند که در درون جریان عدالت خواهی و حق طلبی با محوریت مزاری شهید اتفاق می افتادند؛ و در نتیجه جواد خود کتابی بود نانوشته از جریان عدالت خواهی و فریادگری، کتاب نانوشته شهید و منادی عدالت و برابری مزاری بزرگ.
آری؛ جواد ضحاک کتاب نانوشته شهید مزاری بود که به مزاری پیوست و با دفن شهید ضحاک خاطرات و یادهایی که در سینه سوزان جواد از این جریان نهفته بود نیز دفن شد.
خاطراتی که شهید جواد وعده داده بود که شرایط اگر فراهم گردد، خواهد گفت

۱ نظر:

ناشناس گفت...

بچه چندان چیزی نبود ازتخلص معروف دیگرش پیداست ولی اینکه بچه هزاره بود ودریک وضعیت اسف باربی موجب مظلومانه شهید شد واقعا درقلب ها جاه گرفت ولی ماهزاره ها هیچگاه زنده خوب نداریم ولی وقتی ازمیان ما دردیارابدیت رفت نوبت توصیفش میرسد ازجمله ضحاک وضحاکیان