۲۳ مرداد، ۱۳۸۹

حادثه کابل و مرگ یک عزیز

این عکس از شهید خادم حسین است که از وبلاگ مردم هزاره گرفته شده است

دیروز عصر خبر شدم که در کابل درگیریهائی بین کوچیها و مردم هزاره غرب کابل رخ داده است و در حوالی شام وقتی رادیوها را تعقیب می کردم دریافتم که جنگ در نزدیکی های شهرک حاجی نبی زیر تپه اسکاد است و از آنجائی که دو برادرم و جمعی از اقوام و دوستانم در حوالی این شهرک زندگی می کنند، سراسیمه و نگران شده و بدون اینکه افطار کنم به برادرم زنگ زدم تا احوال سلامتی شان را بپرسم و مطمئین شوم.
به محض اینکه برادرم به زنگم پاسخ داد از بابت خودش آسوده شدم ولی در جریان پرس و پالها با کمال تأسف و تأثر دریافتم که خادم حسین جوانی خوش اخلاق و خوش برخورد که حداقل 7 - 8 سال می شد که به گفته خودش افتخار خدمت در اردوی ملی را داشت، جام شهادت را می نوشد و دو برادر و خانم جوان و تازه عروسش را که تنها ده، یازده ماه از زندگی مشترک شان می گذشت، لباس غم و ماتم پوشاند و و این بازماندگان شب گذشته را با ناله و زجه سپری نمودند.
از شنیدن این خبر به شدت غمگین شدم و با ریختن چند قطره اشک به حال خودم و مردم خودم فکر کردم، فکری که هیچ راه حلی به دنبال نداشت، زیرا سیاست شیشه ای این کشور به دست کسانی قرار دارند که هم خودشان و هم افکار و اندیشه های سیاسی شان در نزد مردم گنگ و ناشناخته است.
آنچه برای من بسیار غم انگیز است مرگ جوانان و شهروندان مثل خادم حسین است که خانواده های شان را در این شب و روز ماتم زده ساخته اند و این ها جز گریه و ناله راه دیگری ندارند.

۱ نظر:

khairullah hamidi گفت...

سلام جناب احمدی صاحب
امیدوارم که همیشه خوب بنوسید
بلی من هم با شما هم نوا هستم و با شما یکجا درغم عزیز که جام شرین شهادت را نوشیده است شریک دانسته واز خداوند کریم برای شان جنت فردوس طلیبده و برای خانواده داغدارشان صبر جمیل ارزومندم . وبرای کسانی زمینه ساز چنین کار وعملی می شود روزگار سیاه وشرمساری را آرزومندم .
احمدی عزیز . به وبلاک بنده گاهگاهی سرزده و بنده را جهت بهتر شدن وبلاگم یاری رسانید .
deyarebudah.blogspot.com