۱۶ خرداد، ۱۳۸۹

دغدغه های فکری من

مدتی بود که به انترنیت دسترسی نداشتم و بیشتر خبرهای رویدادها و حوادث کشورم و جهان را از طریق رادیوها می شنیدم।
ولی چند وقتی است که به این مبارک شده ی قرن تکنالوژی فکری بشر دسترسی تقریبی دارم و هروقت که فرصت پیدا کردم، کوشش می کنم پس از خواندن امیل هایم به بعضی از سایتها و وبلاگ ها سر بزنم (البته این روزها کم کم عادت کرده ام) و وقتی به لیگان سرور جوادی می روم و با دنیایی از تعصب، تبعیض و سیاست های تبعیض گرایانه زمامداران این کشور مواجه می شوم و از رهبران و رهروان کاروان معامله و تیکه داری سخن گفته می شود، دلم می خواهد که بگویم نفرین بر شما و معامله و تیکه زدن های شما।
ولی وقتی به برخی از سایت ها و وبلاگ هایی دیگر می روم که از همین تیکه داران ،به اصطلاح آقایان مجمع سیاسی راه نو، به عنوان ناجیان و سکان داران قوم یاد می کنند گیج گیج می شوم و با خود می گویم خدایا منی که از این جهان یعنی جهان سیاست و سیاست بازی و دروغ و دروغ گفتن چیزی نمی دانم و و با الفبای آن هم آشنائی ندارم چه باید بکنم؟
سرنوشت این ملت بیچاره هزاره به کجا می انجامد؟ آخر و عاقبت این مردم چه خواهد شد؟
در آخر می گویم ای کاش یک بار دیگر بابه مزاری زنده می شد و خودش با همان صراحت لهجه ای که داشت می گفت هزاره ها وظیفه شما این است که ...

هیچ نظری موجود نیست: